درباره وبلاگ


فراموش نکن قطاری که از ریل خارج شده ، ممکن است آزاد باشد ولی راه به جایی نخواهد برد . . .
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 23
بازدید ماه : 563
بازدید کل : 27706
تعداد مطالب : 154
تعداد نظرات : 72
تعداد آنلاین : 1

http://smallseotools.com/google-pagerank-checker

درهم کده




ماهی فروش

www.mihansalamat.com  | کانون سلامت ایرانیان  |     


چند شب پیش در میان مریض ها منشی ام وارد شد گفت یک آقایی که ماهی بزرگی در دست دارد آمده است و می خواهد شما را ملاقات کند .
یک مرد میانسال وارد شد و در حالی که یک ماهی حدودا ده کیلویی در یک کیسه نایلون بزرگ در دستش بود و شروع کرد به تشکر کردن که من عموی فلان کس هستم و شما جان او را نجات دادی و خلاصه این ماهی تحفه ناقابلی است و ... هر چه فکر کردم " فلان کس " را به یاد نیاوردم ولی ماهی را گرفتم و از او تشکر کردم .

شب ماهی را به خانه بردم و زنم شروع به غرغر کرد که من ماهی پاک نمی کنم ! خودم تا نصف شب نشستم و ماهی را تمیز کردم و قطعه قطعه نموده و در فریزر گذاشتم . فردا عصر وارد مطب که شدم دیدم همان مرد ایستاده است و بسیار مضطرب است .
تا مرا دید به طرفم دوید و گفت آقای دکتر دستم به دامنت ماهی را پس بده . من باید این ماهی را به فلان دکتر بدهم اشتباهی به شما دادم . چرا شما به من نگفتی که آن دکتر نیستی و برادرزاده مرا نمی شناسی ؟ من که در سالن و جلوی سایر بیماران یکه خورده بودم با دستپاچگی گفتم که ماهی ات الآن در فریزر خانه ماست . او هم با ناراحتی گفت : پس پولش را بدهید تا برای دکترش یک ماهی دیگر بخرم و من با شرمساری هفتاد هزار تومان به او پرداختم .
چند روز بعد متوجه شدم که ماجرای مشابهی برای تعدادی از همکارانم رخ داده است و ظاهرا آن مرد یک وانت ماهی به شهر آورده و به پزشکان انداخته است !

    



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







سه شنبه 10 بهمن 1391برچسب:, :: 18:43 :: نويسنده : ابوالفضل